از سوی دیگر فیلم جذاب و باکیفیت تنها درصورتی میتواند رضایت مخاطب را جلب کند که در سالنی استاندارد اکران شود. در ترسیم معادله سینما و مخاطب، نقش محل نمایش فیلم، اهمیتی به سزا دارد، بهطوری که نمیتوان به نقش و اهمیت مخاطب در سینما اشاره کرد و در این میان سهم سالنهای سینما را در نظر نگرفت.
در گزارشی که میخوانید به سراغ 3 سینمادار رفتهایم. رضا سعیدیپور، مدیریت مجتمع سینمایی آزادی را برعهده دارد که آمار جذب بالاترین تعداد مخاطب در مجموع سالنهای تهران را به نام خود ثبت کرده است.
محمد رضا نصیرنژاد، مدیر سینما قدس است. این سینما در یکی از پرترددترین میادین شهر واقع شده و گرچه با آمدن پردیسها از تعداد مخاطبانش کاسته شده ولی هنوز هم اهمیت خود را بهعنوان یکی از مهمترین سینماهای تهران حفظ کرده است. محمد قاصداشرفی نیز در کنار مدیریت سینما ماندانا، رئیس انجمن سینماداران است.
جدای از کیفیت و جذابیت فیلمها، امکانات سالنهای سینما هم در جذب مخاطب تأثیرگذارند. اما این نکته به ظاهر بدیهی تا چه اندازه در سالنهای ما رعایت میشود؟ آیا سینماها میتوانند سرویس مناسبی به مخاطبانشان بدهند؟ رضا سعیدیپور، مدیر سینما آزادی در این رابطه میگوید: بهعنوان مدیر سینما آزادی معتقدم زمانی که فیلمی از وزارت ارشاد پروانه نمایش میگیرد، سینماداران موظفند آن فیلم را با کیفیت مطلوب ارائه دهند. ما برای جلب رضایت مردم شرایطی را فراهم آوردهایم که میتوانند در منزلشان و از طریق سایت یا پیامک از برنامه سینما مطلع شوند و حتی ردیف و صندلی دلخواه خود را هم انتخاب کنند و همینطور با داشتن کارت بانکی عضو شبکه شتاب، بهای بلیت را بپردازند. با هزینه کردن و ایجاد شرایط ایدهآل میتوان مخاطب را راضی نگه داشت.
محمدرضا نصیرنژاد، مدیر سینما قدس نیز معتقد است: صنعت سینما در حال حاضر دچار افول شده و روند رو به رشدی ندارد. در چند سال اخیر فیلمهایی که توانستند فروش خوبی داشته باشند حتی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسند. با فروش خوب فیلمهایی مانند «ورود آقایان ممنوع»، سینما قدس بهعنوان سینمای سرگروه توانست حدود 80-70 درصد از بدهیهای سال گذشته خود را بپردازد. هزینههای روزانه سینماها بسیار سنگین است و زمانی که فیلم خوب ساخته و اکران نشود سینماداران هم نمیتوانند شرایط مناسبی را برای مخاطبان فراهم آورند و به خواستههای آنان نزدیک شوند.
این در حالی است که محمد قاصداشرفی، رئیس انجمن سینماداران، میگوید: اکثر سینماگران و سالنداران مسئله مخاطبمحوری را سرلوحه کار خود قرار دادهاند زیرا مخاطبان هستند که حق انتخاب دارند. ارتقای کیفیت سالنهای سینما و ارائه سرویسهای دلخواه آنان ابزاری هستند که با آنها میتوان به خواسته و سلیقه مخاطبان احترام گذاشت. با فراهم آوردن این امکانات، مخاطب محوری که شعار ماست به منصه ظهور میرسد. اولویت اول برای ما رضایت مردم است زیرا آنان هستند که میتوانند سینما را نجات دهند. اگر خواستههای آنان عملی نشود قطعا سینما به بیراهه میرود. پرسنل و نیروی انسانی سینماها هم با احترام و برخورد مناسب سعی در جلب رضایت مردم دارند. بنده بهعنوان مدیر سینما ماندانا در هر شرایطی و درصورت اعتراض مخاطبان طرفدار آنان هستم.
هزینه برای صنعت سینما
در سینمای ایران مدیریت هزینه چه مفهومی دارد؟ آنچه در سینمای بدنه به چشم میخورد جز برخی استثناها از اختصاص درصد قابل توجهی از هزینه تولید برای در اختیار گرفتن ستارهها حکایت دارد اما آیا آنقدر که ستارهها مهم هستند، فیلمنامه،کارگردانی، جلوههای ویژه و... نیز اهمیت دارند؟
مدیر سینما آزادی در این زمینه میگوید: سال گذشته فیلمی با جلوههای ویژه خاص اکران شد که با استقبال مردم همراه بود، درصورتی که از هیچ سوپراستاری هم در این فیلم استفاده نشده بود و دلیل فروشش هم فقط تبلیغات دهان به دهان مردم بود.
هزینههای سنگین ساخت این قبیل فیلمها باعث میشود که تهیهکنندگان در بخش خصوصی توان ساخت و پرداخت آنها را نداشته باشند؛ بنابراین بهتر است که دولت بهطور مستقیم و غیرمستقیم به ساختن این فیلمها کمک کند چرا که در صنعت سینمای ایران از زمان کلید خوردن فیلم تا بازگشت سرمایه، تمام هزینهها برعهده سرمایهگذار و تهیهکننده فیلم است و در اکثر مواقع بعد از مدت طولانی که از اکران فیلم میگذرد سازنده به پول خود میرسد و این زمانی اتفاق میافتد که آن فیلم خوب فروخته و با استقبال روبهرو شده باشد. مدیر سینما قدس هم با اشاره به فیلم موفق ورود آقایان ممنوع میگوید: در اکران ورود آقایان ممنوع همه مخاطبان با رضایت سالن را ترک میکردند با اینکه از ستارههای ویژهای هم استفاده نشده بود؛ قصه خوب و جذاب فیلم باعث جذب مردم شد. فیلمهایی هم اکران شدند که اکثر بازیگران آنها ستاره بودند اما اصلا فروش نداشتند زیرا فاقد داستان گیرا و جذاب بودند.
مدیر سینما ماندانا اما با مقایسه سینمای ایران با کشورهای صاحب سینما نتیجه میگیرد: ما در این زمینه دچار کاستیهای فراوان هستیم. در جوامع غربی و هالیوود ساخت فیلمها بهصورت علمی انجام میشود و فیلمهایشان را نسبت به حوادث اطرافشان و اینکه در جامعهشان چه مشکلاتی وجود دارد به تصویر میکشند. در ایران این اتفاق کم پیش میآید یا اصلا به این نکته توجه نمیشود. بارها خودم به این موضوع اشاره کردهام که برای ساختن فیلمها، بهتر است فیلمسازان، کارگردانان و خصوصا فیلمنامهنویسها با مراجعه به مراکز علمی و گرفتن مشاوره، از افرادی مانند استادان دانشگاه، جامعه شناسان، روانشناسان و... که دارای علم، تجربه و اطلاعات کافی در آن حوزه هستند بهره بگیرند تا بتواند عاملی برای ارتقای کیفیت فیلمها باشد.
طیفهای مختلف تماشاگر
وقتی بهصورت همزمان 2 فیلم «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجیها 3» با استقبال گسترده مخاطبان مواجه میشوند میتوانیم بگوییم با طیفهای مختلف و متنوع تماشاگران مواجه هستیم نه تودهای بیشکل و هویت.
محمد قاصداشرفی در این رابطه میگوید: انتخابهای مخاطبان متفاوت است. زمانی که بر سر در سینماها تمام اطلاعات مربوط به یک فیلم از جمله کارگردان، بازیگر، نویسنده و... نصب شده است، مردم بنا به خواسته و سلیقه خود فیلم دلخواهشان را برمیگزینند. عوامل سازنده یک فیلم هم بنا به سوژهای خاص با مطالعه و تحقیق، خواسته مخاطب را مدنظر قرار میدهند.
ممکن است در یک زمان چند فیلم در ژانرهای مختلف اکران شده باشد بنابراین مردم حق انتخاب دارند. در حال حاضر ژانری که کم داریم و مورد نیاز خانوادهها خصوصا در فصل تابستان است ژانر کودک است زیرا در این فصل خانوادهها برای سپریکردن اوقات فراغت فرزندان خود خواهان این ژانر هستند که متأسفانه در این عرصه دچار ضعف هستیم. همچنین با اکران فیلمهای خارجی و ایرانی در سینماها و تحلیل کیفیت، مضمون و موضوع فیلمها و استقبال مردم، میتوان به سطح سلیقه مخاطبان دسترسی پیدا کرد. در چنین شرایطی است که میشود توان کارگردانان، هنرپیشهها و عوامل دیگر سازنده فیلمها را مقایسه کرد و در نهایت مورد قضاوت قرار داد. رضا سعیدیپور نیز میگوید: قطعا طیفهای مختلف تماشاگر را داریم. در چرخه اکران، تماشاگران متفاوت با سلایق مختلف به تماشای فیلمها مینشینند. خانوادههایی که به سالنها میآیند اکثرا سؤالشان این است که کدام فیلم قابلدیدن برای تمامی اعضای خانواده است؟ ولی اکثر آنان ترجیح میدهند فیلمهای کمدی را انتخاب کنند. زمانی که فیلم اجتماعی، جدی، کمدی و... داریم مخاطبان با سلیقه خود حق انتخاب دارند. بعضی از افراد هم مشتری ثابت سینماها هستند که با چرخش فیلمها هر هفته به دیدن یک فیلم میآیند.
محق بودن مخاطب
در عالم کسب و کار این جمله مشهور کاربرد زیادی دارد: «همیشه حق با مشتری است». در دنیایی که دیگر، رقابت در تمام عرصهها به چشم میخورد و قدرت انتخاب بالا رفته، این احترام به مخاطب اهمیتی مضاعف مییابد. در سالنهای سینما چقدر مخاطب محق دانسته شده و به او احترام گذاشته میشود؟
رضا سعیدیپور میگوید: قطعا برخی از سینماها برای مخاطبان خود ارزش قائلند، اگر چنین نبود از آنها استقبال نمیشد؛ چرا که سرویسدهی خوب، امکانات و تجهیزات و حتی برخورد خوب پرسنل سینما از بدو ورود مخاطب به سالن تا قرار گرفتن روی صندلی از عواملی است که میتواند تأثیرگذار باشد و رضایت تماشاگر را جلب کند. طبیعتا وقتی مردم به سالنهایی بروند که امکانات آنها محدود باشد و نتوانند سرویسهای لازم را بگیرند، ترجیح میدهند همین هزینه و وقت را جای دیگر صرف کنند. تمامی فیلمها با گرفتن پروانه ساخت و اکران فقط جنبه نمایشی دارند و جلب رضایت مخاطب برعهده مدیر سینماها و پرسنل و ارائه سرویسدهی خوب است. بهطور مثال سینما آزادی با خدمات ویژهای نظرات و پیشنهادهای مخاطبان را به سازندگان و کارگردانان فیلمها ارجاع میدهد. اینها میتواند از سلیقه و ابتکار عمل مدیریتی نشأت بگیرد.
محمدرضا نصیرنژاد نیز در این باره میگوید: مخاطبان هستند که سینما و فیلم دلخواه خود را انتخاب میکنند اما سینماداران هم باید امکانات رفاهی را برای مردم فراهم کنند. دوست داریم که این شرایط ایجاد شود اما با هزینههای سنگین و تورم این کار مقدور نیست. امروزه مخاطب محیط خوب میخواهد و بهدنبال سالنهایی است که امکانات و سرویسهای خوبی ارائه میدهند. بهتر است دولت با برداشتن مالیات بر ارزش افزوده سینماداران را حمایت کند.
محمد قاصداشرفی نیز در این زمینه اعتقاد دارد سینماداران از آنجایی که با انواع مختلف تماشاگر مواجهند در این زمینه آموزش دیدهاند و تمام تلاششان بر این است که مخاطب با رضایت، سالن را ترک کند. سیاست مدیریت سینماها بر این است که با فراهمآوردن شرایط مناسب برای مردم مانند سالن مناسب، دکوراسیون، نحوه پخش صدا، صندلی راحت، زمان پخش مناسب فیلم و... آرامش خاطر مخاطبان را تأمین کنند.
مخاطبشناسی و مسئله کیفیت
نمیتوان به جذب مخاطب انبوه توجه نشان داد، ولی به سلامت روح و روان تماشاگر بیتوجه بود. نمیشود از تماشاگر انتظار داشت به سینما بیاید ولی برنامهای برای آسایش او در نظر نگرفت. در کشورهای صاحب سینما، سینماداری یک تخصص است که حلقه نهایی ارتباط با مخاطب را شکل میدهد. سالها پیش این شعار در گیشه یکی از سینماهای تهران به چشم میخورد که «فقط فیلم نبینید، سینما ببینید». در این فاصله، کیفیت سالنهای سینما رشد قابل توجهی کرده ولی هنوز از استاندارد مطلوب فاصله زیادی داریم، هر چند وقتی سراغ فیلمها میرویم، با فاصله نجومیتری مواجه میشویم. مخاطب شناسی میتواند در ترسیم نقشه راه سینمایی که باید با نفسهای تماشاگرش زنده باشد، نقشی تعیینکننده ایفا کند و در این مسیر همان قدر که اهالی سینما؛ از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا فیلمنامهنویس و بازیگر نقش دارند، سینمادار نیز میتواند سهم داشته باشد.